سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]

پارسال یکی از دانش آموزای کلاس دوم با عجله و ذوق و شوق می خواست بیاد پای تابلو به من گفت:

مامانی من بیام؟

خب حسابی خندیدیم و اومد پای تابلو.

چند روز پیش دوباره این جریان در کلاس اول اتفاق افتاد اما با این لفظ:

زنعمو من بیام؟

 کلاس درس هم عجب جاییه ، مگه نه؟ اونم کلاس درس شیرین ریاضی!!!!



88/8/11::: 10:56 ص
نظر()
  

کدهای جاوا وبلاگ